زمین شناسان مشهد |
|
معدن مس قلعه زري
مقدمه :
تاريخچه معدنكاري مس در ايران با توجه به اطلاعاتي كه در كتاب كاپر (1999) ارائه شده است به هزاره نهم قبل از ميلاد برميگردد به طوريكه تا اين تاريخ آثاري از مس در گوشه و كنار ايران به دست آمده است با اين وجود اطلاعاتي كه در كتاب ما ايرانيان درباره اين فلز به چشم مي خورد قدمت آن در حدود 4000 الي 6000 سال پيش عنوان شده است.
معدن مس قلعه زري در بیرجند از جمله معادن مس زير زميني در ايران است كه بازديد از آن در دو نوبت صبح و بعدازظهر صورت گرفت. در نوبت صبح بيشتر به شواهد سطحي معدن پرداخته شد و بعدازظهر از داخل معدن مس زير زميني بازديد شد آنچه كه در زير عنوان مي شود چكيده اي از گزارش بازديد از اين معدن در دو نوبت صبح و بعد از ظهر مي باشد لازم به ذكر است كه كليه خصوصيات زمين شناسي معدن مسائل مربوط به آن برگرفته از گفته هاي آقاي دكتر حسن نژاد (دانشجوي دوره دكتري زمين شناسي اقتصادي كه پايان نامه فوق ليسانس و دكتراي خود را در اين منطقه كار كرده است) و آقاي مهندس مدني مسئول نقشه برداري معدن مي باشد. ناگفته نماند كه همكاري اين دو عزيز با دانشجويان زمين شناسي ورودي 77 و كوشش آنان براي گسترش و توسعه معلومات دانشجويان در زمينه خصوصيات زمين شناسي معدن قابل ستايش است.
وجه تسميه معدن
در ادبيات قديم ايران اساسا زماني از كلمه زر استفاده مي شده به آثار طلا در منطقه اي برخورد كنند . به همين جهت اگر كلمه زر به صورت پيشوند و يا پسوند در داخل جمله اي قرار مي گرفت نشانه طلا در مكاني خاص بود مانند كوه زرد دامغان به طوريكه حمدالله مستوفي در اين مورد گفته است كه در خاك ناحيه كوه زر منطقه دامغان مي توان پلاك هاي طلا پيدا كرد يا مثالهاي ديگر چون در تربت حيدريه يا زر شوران قلعه زري نيز از اين امر مستثني نيست هر چند كه اين ناحيه داراي مس فراوان است اما از آنجايي كه در گذشته آثار طلا در اين منطقه يافت شده است به اين نام معروف شده است.
سهامداران معدن :
اين معدن در اوايل توسط شركت خصوصي به نام لوت تاسيس شد تا اينكه در سال 1351 سهام اينجا به شركت ميناكان واگذار گرديد كه البته اين معدن با توجه به سرمايه اي كه نياز داشت از شركت هاي خارجي من جمله چند شركت ژاپني كه معروف ترين آنها ميكتيس بود كمك گرفت . كار اصلي شركت هاي ژاپني ايجاد تاسيسات و تهيه ماشين الات بود و در اصل اكثر وسايل معدن توسط ژاپني ها به اين محل آورده شد تا اينكه حدود سه سال قبل از انقلاب با توجه به مشكلاتي كه در خصوص رفت و آمد ژاپنيها به اين منطقه وجود داشت ، سهام شركت هاي ژاپني به صنايع مس ايران واگذار گرديد در حال حاضر نيز سهامداران اصلي معدن صنايع مس ايران با حدود 33% سهم و شركت ميناكان مي باشد.
تاريخچه معدن :
اين معدن كه در 180 كيلومتري جنوب بيرجند واقع شده داراي تاريخچه بسيار قديمي است به طوريكه قدمت آن به 400 سال پيش بر مي گردد اما مي توان شروع به كار معدن را به صورت رسمي از سال 1348 دانست و در اين سال بود كه كارهاي اكتشافي معدن آغاز شد سپس از سال 1348 تا سال 1354 تاسيسات معدن كارخانه در حوالي معدن ايجاد شد.
اطلاعات مختصر در باب معدن :
نحوه كار معدن با توجه به رگه اي بودن كانسار به صورت سيستم استخراج كالكوپيريت است. منطقه مورد بازديد بخش شمال غربي معدن بود. لازم به ذكر است كه چاه شماره 6 معدن دراين محدوده 6-5 سال پيش حفر شده ، داراي دو طبقه است و تا عمق 82 متري پايين رفته است اين معدن داراي چند رگه است كه رگه B در بخش شمال غربي معدن (محل بازديد) قرار گرفته است. حدود 2 كيلومتر طول و بين 5/2 – 2 متر عرض متوسط آن مي باشد. در حال حاضر معدن توسعه يافته است و 7 چاه در آن حفر شده است كه دو عدد از اين هفت چاه معدن متروكه مي باشد ولي بقيه چاههاي آن در حال استخراج هستند.
از نظر نحوه استخراج به دليل رگه اي بودن معدن از چاههاي عمودي استفاده كرده اند كه اين چاهها در فاصله مشخص از رگه قرار گرفته اند و معمولا تونل ميانبري از چاه تا فاصله رگه حفر شده است .
طبقات معدن بسته به استخراج معدن كه از نوع شيرين كش و انباري مي باشد. بين 35 تا 40 متر در نظر گرفته شده است كه طول هر طبقه در رگه را امتداد داده و به بلوك هاي 50 متري تقسيم كرده اند. خوشبختانه دو برابر ميزان برآورد ذخيره اوليه را از معدن برداشت كرده اند و در حال حاضر هم ذخاير عظيمي را پيش بيني مي كنند كه سالهاي سال دوام خواهد داشت.
خصوصيات زمين شناسي معدن :
قبل از توضيح در مورد خصوصيات زمين شناسي معدن ذكر اين نكته لازم است كه وضعيت زمين شناسي در شرق ايران و لوت شرقي به گونه اي ديگر است و از آنجايي كه اين معدن هم در اين محدوده واقع است لذا بايستي شرايط خاصي از زمين شناسي را در اين نقطه انتظار داشت.
يكي از مسائل اساسي زمين شناسي در اين منطقه كه هنوز غير قابل حل باقي مانده است . مقوله فرورانش يا (subduction) مي باشد و هنوز اين سوال مطرح است كه آيا در اين منطقه فرورانش را داريم يا خير؟ درصورت پاسخ به اين سوال مي توان ابهام اصلي براي كانه سازي در شرق ايران را برطرف كرد . آنچه در زير عنوان مي گردد نظريات افراد مختلف در پاسخ به سوال وجود يا عدم وجود فرورانش در اين ناحيه مي باشد:
براي پديده subduction در اين حوالي دو نظر كلي وجود دارد به اين صورت كه عده اي اعتقاد دارند فرورانش در منطقه وجود ندارد و عده اي هم اعتقاد دارند كه پديده subduction در لوت شرقي صورت گرفته است در مورد وجود پديده فرورانش در منطقه و اينكه در چه جهتي اعمال شده است نيز نظريات مختلفي وجود دارد . بطوريكه عده اي مثل كمپ وگريويس اعتقاد دارند انجام فرورانش به زير لبه بلوك همت بوده است كه در اين صورت ويژگي هاي منطقه بايستي مشابه منطقه زون كناربند اروميه دختر ، ميدوك ، منطقه كرمان ، منطقه سرچشمه و سونگون باشد در اين حالت فرورانش بايستي به سمت افغانستان و پاكستان انجام شده باشد بر عكس اين قضيه عده اي مانند آقاي دكتر افتخار نژاد بر اين اعتقادند كه جهت subduction به زير لبه بلوك شرق مي باشد كه اگر چنين باشد نقطه مثبتي براي پيدا كردن راه حل پيچيدگي هاي زمين شناسي اين مناطق ميباشد لازم به ذكر است كه طرفداران نظريه دوم كه جهت فرورانش را به سمت بلوك شرق مي دانند زياد است به طوريكه علاوه بر آقاي دكتر افتخار نژاد ، آقاي دكتر صادقيان نيز كه پايان نامه دكتراي خود را در اين منطقه كار كرده است بر اين اعتقاد است ايشان وجود سنگ هاي تيپ شوشيونيت در منطقه را دلايلي براي اثبات نظريه خود بيان كرده اند به اين صورت كه با حركت از لبه فرورانش به سمت داخل قاره سنگ هاي تيپ آلكالي كه حاوي عناصر Na2o و k2o مي باشد بيشتر شده و در اين حالت سنگ ها به سمت شوشونيت ميل مي كند. از ديگر استدالال هاي ايشان به جهت مقوله فرورانش به سمت لوت شرقي وجود مجموعه ولكانيسم هايي است كه از نظر سني به دوره ترشياري و پالئوژن بر مي گردد. تيپ غالب منطقه به سمت آندزيت ، بازالت ، داسيت و ريوداسيت ميل مي كند. علاوه بر ولكانيسم در بعضي نقاط پلوتونيسم هم داريم كه مشخصه پلوتونيسم منطقه گرانيت شاه كوه مي باشد. لازم به ذكر است كه مجموعه ولكانيسم و پلوتونيسم منطقه مي تواند تائيدي بر انجام فرورانش باشد . به هر حال با توجه به تمام صحبت هايي كه عنوان شد باز هم مسئله subduction قطعيت ندارد. در خصوص تكتونيك منطقه نيز بايد گفت كه روند اصلي گسل هاي اين محدوده شمال غرب – جنوب شرق مي باشد و با تحقيقاتي كه آقاي خطيب در اين ناحيه بر روي تكتونيك منطقه داشتند براي آن يك سيستم كششي – فشارشي قائلند و معتقدند كه گسل ها به صورت نرمال عمل كرده اند.
تيپ سنگ هاي منطقه :
همانطور كه در مطالب فوق هم گفته شد تيپ اصلي سنگ هاي منطقه بازالت ، آندزيت ، داسيت و ريوداسيت مي باشد كه گاها ويژگي هاي توف را نيز پيدا كرده اند كه نمونه هايي از اين توقف ها نظير توف داستي و توف آنديزيتي را در منطقه داريم . همچنين تيپ هاي رسوبي با سن كرتاسه – ژوراسيك نيز در منطقه تشخيص داده شده است. از جمله اين تيپ مي توان راديولاريت كه آقاي دكتر صادقيان هم بر آن اشاره كرده است را نام برد اما به طور كلي خاصيت اصلي سنگ در اين منطقه همان تيپ ولكانيك مي باشد. تيپ كاني سازي در سنگ از نوع رگه اي است و نوع بافت و شرايط كانه سازي در منطقه از نوع شكافه پر كني مي باشد.
كاني اصلي مس كه در اين منطقه گزارش شده است تيپ كالكوپيريت مي باشد كه پروسه معدنكاري را تشكيل مي دهد. همچنين سيكل اصلي ديگري كه در معدن مشاهده مي شود كاني پيريت است. اين كاني نيز جزو سولفورهاي اصلي اين معدن به حساب مي آيد كه با خود مقداري مس نيز به همراه دارد. كاني گالن نيز در معدن مشاهده مي شود اين كاني را به وفور مي توان در چاه شماره 6 معدن ملاحظه كرد. علاوه بر موارد ذكر شده در اين معدن كاني هماتيت نيز مشاهده مي شود كه در گذشته به اشتباه از آن به عنوان گالن ياد مي كرده اند زيرا شباهت زيادي به گالن دارد. كاني هماتيت واسپيكولاريت به فرم تيغه اي و گاها با حالت پولكي يافت مي شود گالن هاي موجود دراين معدن بافت ريتميك و سيميتيكال را نشان ميدهند.
گانك اصلي اين كانسارها كوارتز است كه همراه آن كاني كليست نيز ديده مي شود. همچنين در ديواره رگه به ترتيب كاني هاي كوارتز، هماتيت و كالكوپيريت شكل گرفته اند و روند فوق تكرار شده است . علاوه بر اين مي توانيد بافت كوپراستراكتور و برشي را به وفور در ديواره مشاهده كنيد.
با توجه به توضيحات فوق مي توان كانسار قلعه زري را جانشين بسياري از تيپ هاي مس در جهان معرفي كرد مانند تيپ هاي نوع A مس از آمريكاي جنوبي ، شمالي ، كانادا و حتي اروپا.
مطالعات انجام شده در خصوص آلتراسيون منطقه نشان دهنده زون پروپليتيك در سطح اين كانسار است كه گستردگي زيادي هم دارد. در محل هايي در مجاورت رگه ها تيپ دگرساني آرژيليك هم مشاهده مي شود كه گستردگي زيادي ندارد . همچنين در بعضي قسمت ها به طور موضعي تيپ پتاسيك را هم مي توان رويت كرد اما به طور كلي گسترگي غالب به سمت پروپليتيك ميل دارد.
مطالعات صورت گرفته بر روي اين معدن نشان دهنده شرايط اپي ترمال براي تشكيل آن است . بنابراين معدن قلعه زري يك معدن رگه اي با شرايط اپي ترمال است پس مشخصه گرمابي دارد . لازم به ذكر است كه دما در شرايط اپي ترمال بين 200-50 درجه سانتي گراد است در صورتي كه بر اساس مطالعات ترمومتري انجام شده در اين معدن توسط آقاي دكتر حسن نژاد، دمايي فراتر از 300 درجه سانتي گراد به دست آمده است كه اصلا با تشكيل كاني سازي در شرايط اپي ترمال سازگاري ندارد لذا به طور متوسط رنج دماي تشكيل كانسار را بين اپي ترمال تا مزوترمال در نظر مي گيريم كه با توجه به مطالب زير اين موضوع تاكيد مي شود.
به طور كلي در قلعه زري دو مرحله كاني سازي را داريم.
1- مرحله اول كاني سازي كه در حقيقت مرحله اصلي نيز به حساب مي آيد . در اين مرحله كانيهاي تيپ كوارتز ، پيريت كالكوپيريت و در نقاطي اسفالريت نيز همراه با عناصري چون تيتان ، اكسيد آهن (هماتيت ) نهشته شده است دماي تشكيل كاني در اين مرحله با توجه به وجود كاني كلسيت در حد اپي ترمال است. حتي در بعضي موارد كاني كليست بر روي كاني كوارتز مي نشيند كه اين همراهي كوارتز و كلسيت را در هيچ جاي ديگر مشاهده نمي كنيد. در بعضي مواقع كلسيت كاني كوارتز را قطع مي كند . در اين قسمت ها درجه حرارت تشكيل از اپي ترمال هم كمتر بوده است.
2- مرحله دوم كاني سازي كه شامل تشكيل كانيهاي سولفيدي مس به همراه تيپ گالن مي باشد . دماي تشكيل كانسار در اين مرحله كه فاز بعدي را تشكيل مي دهد در حد مزوترمال مي باشد . علاوه بر كانيهاي ذكر شده كانيهايي مثل مالاكيت ، آزوريت ، كووليت ، كالكوسيت و گاه كاني بورنيت نيز جزو اين مرحله به حساب مي آيد. بورنيت موجود در قلعه زري از نوع ثانويه است نه اوليه. بنابراين ، اين كانيها ، كانيهاي مرحله دوم يا مرحله دگرساني و غني سازي است لازم به ذكر است كه هنوز براي اين مرحله تائيد قطعي پيدا نشده است به خاطر وجود مسئله fraction و كراتي زون موجود در امتداد گسل ها پديده آلتراسيون و دگرساني كانسارهاي سولفيدي به خوبي عمل كرده است و حتي در بعضي مكانها تا عمق 800 متري هم پايين رفته است در اين حالت تيپ كانيهايي حاصل از اثرات دگرساني نظير مالاكيت و آزوريت را تا افق 80-70 متر هم مي بينيد لازم به ذكر است كه كانالهاي حاصل از زون گسلهاي مسير خوبي را براي تاثير آبهاي فرو رو ايجاد كرده است و نيز اين آبها توانسته اند براي عمل دگرساني شعاع سولفيدي را مستعد كرده و دگرساني را در سطح وسيع انجام دهند بنابراين افق هاي بالا در سطح دگرساني شامل كاني سازي مالاكيت ، آزوريت و در عين حال Native cupper به شرح زير است .
كانسارهاي سولفيدي مس نظير كالكوپريت در پروسه دگرساني ، هوازدگي و در واقع غني سازي قرار مي گيرد. در اين حالت ساير عناصر از قبيل مس، آهن و گوگرد آن آزاد مي شود كه گوگرد مي تواند اسيد سولفوريك را توليد كند، آهن وارد پروسه هيدرواكسيدهاي آهن شده و كانيهاي گوتيت و ليمونيت را تشكيل مي دهند. كاتيونهاي مس نيز وارد چرخه رسوبگذاري شده و در صورتيكه در زونهاي بالاي دگرساني تعداد اين كاتيونها افزايش يابند، با خود ايجاد پيوند مي كنند و كاني مس را بر جاي مي گذارند. مسي كه در اين حالت تشكيل مي شود را تحت عنوان Native cupper مي شناسيم كه مي تواند داراي درجه خلوص 100% باشد. ضمن اين كه بخشي از اين مس مجددا مي تواند وارد پروسه تركيب شود و كانيهاي سولفيدي ثانويه مس نظير كالكوسيت و كووليت را تشكيل دهد يا اينكه مس خالص با كربناتها وارد واكنش شده و توليد مالاكيت و آزوريت را بكند بنابراين Native cupper تحت تاثير پروسه هاي فوق الذكر شكل مي گيرد و اكثرا درزونهاي اكسيدان نهشته مي شوند.
لازم به ذكر است كه در اين منطقه علاوه بر مس عناصري چون طلا، نقره و بيسموت نيز در منطقه مي باشد البته هنوز كاني خاصي كه تشكيل شده از اين عناصر باشند در منطقه كشف نشده است يا به عبارت ديگر اين عناصر نتوانسته اند كاني خاصي را تشكيل دهند ولي معمولا به صورت ناخالصي همراه با كانيهاي ديگر در منطقه مي باشد
به عنوان مثال ممكن است كاني طلا با كوارتز همراه باشد اما در مكانهايي كه ميزان كوارتز بالا مي رود عيار طلا بالا نمي رود همچنين عيار طلا هم با افزايش پيريت و كالكوييريت بالا نميرود در مورد نقره نيز چنين وضعي برقرار است به طوريكه نقره را به صورت كاني خالص در منطقه مشاهده نميكنيم بلكه اين فلز با ارزش نيز به صورت ناخالصي در داخل كانيهاي ديگر قرار دارند . بر اساس اندازه گيري هاي انجام شده عيار نقره در بعضي از قسمتهاي معدن را تا ppm 900 تعيين كرده اند.
همچنين مطالعات انجام شده بر روي سيستم محلولهاي كانه دار منطقه نشاندهنده Mixing در منطقه مي باشد به اين صورت كه با حركت محلول كانه دار به سمت بالا هم زمان محلولهاي فرورو نظير آبهاي جوي نيز به سمت پايين حركت كرده اند واين دو محلول با يكديگر اختلاط پيدا كرده اند و اين مسئله سبب پايين آمدن شوري محلول در منطقه شده است .
گزارش مختصري از داخل معدن قلعه زري
مشاهدات صورت گرفته از معدن در عمق 100 متري به شرح زير است .
1- براي قطع رگه مس و استخراج آن از تونل اصلي كه به صورت مورب به داخل زمين فرو مي رود تونل هاي افقي خارج مي شود كه مسير اين تونل ها رگه را قطع مي كند.
2- كانيهاي مشاهده شده در ديواره تونل افقي شامل تركيبات كربنات مس مي باشد كه اين تركيبات در واقع كانيهاي اكسيدي اين معدن مي باشند.
3- تركيب و نام غالب كانيهاي فوق الذكر مالاكيت مي باشد.
4- تركيبات كربنات مس نمي تواند ماده استخراجي اين معدن باشد زيرا طراحي كارخانه تغليظ مس قلعه زري بگونه اي است كه مس را از كانيهاي سولفيدي جدا مي كند نه اكسيدي
5- گسل هايي در طول ديواره معدن موجود است كه كاني سازي در داخل فضاهاي خالي اين معدن كه بر اثر حركت گسل ايجاد شده است صورت مي گيرد.
6- كانيهاي قابل استخراج اين معدن از تيپ سولفوري و كاني كالكوپيريت مي باشند.
7- با توجه به زمينه سبز رنگي كه حاشيه ديوارها از خود نشان مي دهند مي توان گفت كه در اين محدوده التراسيون از نوع كلريتي و گاها اپيدوتي يافت مي شود.
8- گسل موجود در معدن تا اعماق پايين (عمق بيش از 205 متر ) نيز امتداد مي يابد.
9- كارگران اين معدن در دو شيفت كار مي كنند و در عرض يك ماه بين 15-12 متر در داخل زمين پيش رفته و ماده استخراجي معدن را از دل كوه بيرون مي كشند.
10- معمولا براي استخراج هر تونل 3-2 نفر در آنجا كار مي كنند.
نكاتي چند در مورد تغليظ سازي مس به وسيله كارخانه قلعه زري
بعد از استخراج مس از اين معدن در ابتدا كانيهاي مس در محلي دپو مي شوند و سپس به ترتيب براي تغليظ آن مراحل زير صورت مي گيرد.
1- در مرحله اول بر روي سنگ هاي حاوي مس عمل خردايش صورت مي گيرد كه اين عمل توسط سنگ شكن هايي با طرز كار متفاوت انجام مي شود به اين صورت كه در ابتدا سنگها را به سنگ شكن اول منتقل مي كنند. دهنه اين سنگ شكن مانند قيف است و داراي دو فك مي باشد كه يك فك آن ثابت و فك ديگر آن متحرك است و با ضربه زدن فك متحرك بر روي فك ثابت سنگ ها خرد مي شوند كه معمولا اندازه قطعات خرد شده در اين بخش بين 10-5 سانتي متر مي باشند در اين حالت قطعات خطر شده بر روي نوار نقاله قرار گرفته و به سنگ شكن دوم منتقل مي شود كه اين سنگ شكن هم مانند نوع اول از نوع فكي است در اين سنگ شكن قطعات سنگ ريزتر شده و آماده براي حمل ، سنگ شكن سوم مي شود البته در محل انتقال سنگ ها از سنگ شكن دوم به سنگ شكن سوم غربال هايي وجود دارد كه كار اين غربال ها جدا كردن سنگ هايي است كه اندازه آنها از حد استاندارد بزرگتر است در اين حالت سنگ هاي با ابعاد بزرگتر كه در دو بخش قبلي درست خرد نشده اند توسط نوار نقاله مجددا به سنگ شكن دوم بر مي گردد تا دوباره عمل خردايش بر روي آن صورت گيرد و سنگ هايي كه داراي ابعاد استاندارد هستند از غربال عبور كرده و به سنگ شكن سوم منتقل مي شوند. سنگ شكن سوم از نوع دوراني است و در آن سنگ ها با قطر كمتر از يك سانتي متر خرد مي شوند . اين مرحله اولين مرحله جدايش مس از خرده سنگ ها مي باشد و به نام مرحله خردايش معروف است.
2- دومين مرحله جدايش مرحله نرمايش مي باشد كه بعد از خردايش بر روي سنگ صورت مي گيرد . در اين مرحله مواد خرد شده وارد آسياب مي شود تا به صورت پودر درآيد. آسيابهاي اين كارخانه چند نوع هستند كه مهمترين آنها گلوله اي و ميله اي است در اينجا طرز كار آسياب گلوله اي شرح داده مي شود.
اين آسياب تشكيل شده از يك محفظه بزرگ سربسته مي باشد كه در اين محفظه گلوله هاي فلزي زيادي وجود دارد زماني كه قطعات خرد شده حاصل از مرحله خردايش وارد اين آسياب مي شود گلوله هاي موجود در آسياب با توجه به جنبش و حركاتي كه انجام مي دهند به روي قطعات خرد شده ضربه زده و آنها را به صورت پودر در مي آورد . لازم به ذكر است كه اين گلوله هاي فلزي بعد از مدتي تحليل مي روند و در نتيجه مي بايست گلوله هاي جديدي را وارد دستگاه كنند.
3- بعد از مرحله خردايش و نرمايش نوبت به سومين مرحله جدايش مي رسد كه اصطلاحا فلوتاسيون نام دارد در اين مرحله براي جدا كردن مس از تركيبات مسي محلولهاي شيميايي خاصي را به تركيب اضافه مي كنند در اين حالت مواد با وزن مخصوص هاي متفاوت توسط سيليكون از يكديگر جدا مي شوند سپس مواد تفكيك شده به سلولهاي خاصي مي روند و در اين سلولها عمل فلوتاسيون صورت گرفته و مس از تركيبات ديگر جدا مي شود.
لازم به ذكر است كه در اين مرحله به خاطر وجود محلولهاي شيميايي و دوغ آب تركيبات مس خيس مي شود كه بايد آنها را خشك كرد به همين جهت مس تغليظ يافته وارد دستگاه فيلتر مانندي مي شود كه قدرت مكش دارد اين دستگاه به وسيله مكش آب را جذب كرده و سپس هواي فشرده شده را به تركيبات مي دمد تا مس با عيار بالا به سمت بيرون دستگاه حركت كند.
مجموعه عوامل بالا سبب تغليظ و پر عيار كردن كانه مس مي شود به اين صورت كه مسي كه در ابتدا داراي عيار 2% بود بعد از عبور از مراحل توضيح داده شده داراي عيار 22% مي شود بنابراين ، اين كارخانه عيار مس را حداقل 10 برابر بالا مي برد.
مس هاي با عيار بالا را دپو كرده و بعد از آن توسط كاميون به كارخانه هاي مختلف حمل ميكنند
.